در حالیکه زیر خیمهها و میان آشغالها و بطریهای خالی آب، روز را شب میکنند، مهاجران میانماری وابسته به اقلیت مسلمان روهینگا از ترس و وحشتی صحبت میکنند که در دریا داشتند: از خشونت، از کشتن یکدیگر برای به دست آوردن فقط چند لقمه غذا یا مقداری آب و از جنازههایی که از روی قایقها در آب میافتادند.
محمد امین 35 ساله در توضیح این شرایط و اوضاع میگوید: با چشمان خودم دیدم که یک خانواده با تکههای چوب تا سر حد مرگ کتک زده شدند و سپس جنازه پدر، مادر و تنها فرزندشان توسط خدمه قایق به آب انداخته شد.
محمد امین که از مسلمانان روهینگا است، حدود سه ماه پیش سوار بر قایقی شد تا از میانمار فرار کند. هم اکنون او در میان 677 مهاجری است که در یک اردوگاه موقت در منطقه ساحلی لانگاسا در اندونزی زندگی میکند. البته او پیش از آمدن به این اردوگاه، بیش از یک ماه در دریای آندامان سرگردان بود.
البته ورود به این اردوگاه نیز برای این مهاجران چندان راحت نبود. دلیلش این است که دولتهای منطقه از ورود این مهاجران به کشور خود جلوگیری میکنند و نیروی دریایی آنها نیز با خشونت این افراد را عقب میراندند. در نهایت تعدادی از ماهیگیران، این قایق را نجات داده و آن را به ساحل لانگاسا آوردند. با وجود تمام این مشکلات، این افراد حداقل هم اکنون در خشکی هستند.
وضع اسفناک هنوز برای شش تا 8000 نفری باقی است که در حال حاضر همچنان در دریا گیر افتاده اند و بین سواحل کشورهای تایلند، اندونزی و مالزی سرگردان هستند. این افراد با کمبود شدید آب و غذا رو به رو بوده و به همین علت مقامات سازمان ملل هشدار داده اند در صورت ادامه این وضع، باید منتظر یک فاجعه شدید انسانی بود.
محمد رفیق 21 ساله میگوید وقتی هفته گذشته قایق حامل آنها وارد آبهای اندونزی شد، نیروهای نظامی مقداری آب و غذا در اختیار آنها قرار دادند. وقتی از این مهاجران در مورد مقصدشان پرسیده شد، آنها مالزی را اعلام کردند. محمد میگوید نظامیان اندونزی از ترس این که مهاجران در سواحل این کشور باقی بمانند، آنها را تا مرزهای مالزی هدایت کردند. در مالزی نیز آنها با همین واکنش رو به رو شدند.
در یکی از بیمارستانهای لانگاسا، چند مرد به ردیف روی برانکارد خوابیده اند؛ برخی از فرط خستگی و گرسنگی از هوش رفته اند و برخی از آنها نیز جراحتهای شدیدی دارند. روی کمر یکی از همین افراد که دیگر لباسی به تن ندارد، اثراتی از زخم تازه و خون دیده میشود.
رفیق با اشاره به درگیری و خشونت میان گروهی از مهاجران میگوید: آنها با چاقو و چکش شروع به ضربه زدن به ما کردند. تنها دارایی او و بسیاری دیگر از این افراد، کارت شناسایی است که مقامات کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به آنها داده و نشان میدهد به اقلیت روهینگای میانمار تعلق دارند.
رنج اقلیت بودن
این اقلیت مسلمان که ریشه حضورشان در میانمار به حدود 10 قرن پیش باز میگردد، این روزها به هیچ وجه شرایط خوبی در این کشور ندارند. نادیده گرفتن حق شهروندی و حق رای فقط بخشی از ممنوعیتهایی است که علیه این مسلمانان اعمال میشود. زندگی در سایه حضور سنگین اکثریت بودایی باعث شده مسلمانان روهینگا با خشونتهای فرقهای رو به رو بوده و در اردوگاههای آوارگان زندگی کنند.
بسیاری از این افراد مجبور شده برای فرار از این شرایط متوسل به قاچاقچیان انسان و قایقهای آنها شوند. مساله این مهاجران طی چند هفته گذشته پس از آن در رسانهها مطرح شد که خشونت نیروهای دریایی تایلند باعث سرگردانی بسیاری از این قایقها و سرنشینان آن در دریا شد.
امین که تا چند سال پیش یک کشاورز در میانمار بود، روزی را تعریف میکند که روستای محل سکونتش به دست بوداییهای افراطی به آتش کشیده شد. او میگوید مادرش به دلیل کهولت سن نتوانست فرار کند و زنده زنده در آتش سوخت.
ذکورا خاتون که همراه سه فرزندش، با قایق ایالت راخین میانمار را به امید رفتن نزد شوهرش در مالزی ترک کرد، میگوید دولت حاکم بر میانمار در حال شکنجه کردن مسلمانان است. غیر از خاتون، افراد دیگری نیز در اردوگاه لانگاسا حضور دارند که قصد داشتند به مالزی بروند، اما از اندونزی سر در آوردند. کار، ازدواج یا پیوستن به دیگر اعضای خانواده از جمله دلایل این افراد برای رفتن به مالزی بوده است.
هنوز اطلاعات دقیقی در مورد این که چه تعداد افراد به این روش از میانمار خارج شده اند در دست نیست. رفیق تا همین چند ماه پیش در یکی از اردوگاههای آوارگان در بنگلادش زندگی میکرد تا این که به دلیل شرایط سخت زندگی تصمیم گرفت با یکی از همین قایقها به اندونزی بیاید.
او میگوید در جریان این سفر شاهد مرگ 200 نفر در قایق حامل آوارگان بوده است. البته مشکل اینجاست که تائید چنین روایتهایی در حال حاضر تا حدودی غیر ممکن است.
سعید اوستمان، رئیس کمیته توسعه لانگاسا میگوید در کنار تمام این مشکلات، اختلافاتی نیز میان دو گروه از این پناهندگان وجود دارد و اخیرا درگیری شدیدی بین آنها پیش آمد.
بنا به گفته وی، این درگیریها بیشتر بین بنگلادشیهایی که برای کار به اینجا آمده اند و روهینگاهایی که از میانمار فرار کرده اند، به وجود میآید. طبق آمار رسمی، طی یک هفته گذشته بیش از هزار نفر وارد سواحل اندونزی شده اند. درون خیمههای برپا شده در لانگاسا، مادران باید از کودکان خود در شرایطی سخت نگهداری کنند. آنها در حالی آذوقه محدود خود را در روز میخورند که بوی تعفن و دود ناشی از سوختن زبالهها و لاستیکها همیشه وجود دارد.
مرگ آسان
به دلیل وجود همین شرایط است که اوستمان میگوید نیاز فوری به تجهیزات دارویی و انواع ویتامینهاست. طی یک هفته اخیر 25 نفر از همین آوارهها به دلیل بیماریهای عفونتی به بیمارستانهای محلی فرستاده شده اند. در خیابانی که به این اردوگاه منتهی میشود، افراد محلی با نگرانی و البته کنجکاوی به افرادی خیره شده اند که بتازگی وارد شده اند. در این میان برخی نیز بر خلاف دولتمردان، با آذوقههای غذایی و بطریهای آب از این افراد پذیرایی میکنند.
اسماعیل حنیفه 62 ساله یکی از ساکنان لانگاساست که برای دومین روز پیایی و به منظور پیگیری وضع هم کیشان میانماری خود به این اردوگاه سر میزند. وی در مورد دیدارهایش میگوید: (روز اولی که برادران روهینگایی خود را دیدم، بسیار وضع اسفباری داشتند و تقریبا هیچ لباسی بر تن شان نبود. وقتی به آنها سلام کردم، تعدادی شروع به گریه کردند. میشد آثار گرسنگی را در تمام وجود آنها مشاهده کرد. متاسفانه برخی از آنها گفتند طی چند روز گذشته مجبور بودند برای زنده ماندن از ادرار خود استفاده کنند.)
جزئیات زیادی در مورد مدت زمان حضور این آوارهها روی دریا وجود ندارد. اما بسیاری از آنها که هم اکنون در لانگاسا ساکن هستند، میگویند با قایقهای کوچک از میانمار و بنگلادش به اینجا رسیده اند. البته پیش از رسیدن به لانگاسا، این افراد برای مدتی نیز در ساحل رانگون در جنوب تایلند حضور داشتند.
برخی از این افراد دو ماه و برخی دیگر نیز فقط یک هفته در تایلند منتظر پر شدن قایقها بودند. بیشتر این افراد برای سوار شدن بر این قایقها، بین 1400 تا 1700 دالر به قاچاقچیان پرداخته اند.
امین و دیگر افراد حاضر در آن کشتی، حدود 25 روز در دریا بودند. آذوقههای داده شده به آنها از سوی افراد محلی، طی این مدت به کمترین میزان خود رسیده بود. پس از گذشت 10 روز نیز خدمه و کاپیتان این قایق را ترک کردند.
امین میگوید در طول شب بسیاری از افراد مجبور بودند به دلیل نبود فضای کافی، در حالت ایستاده بخوابند. در این میان مردان تلاش میکردند آذوقههای باقیمانده را بیشتر در اختیار زنان و کودکان قرار دهند. اما با طولانی شدن این سرگردانی و افزایش گرسنگی و تشنگی در میان همه این آوارهها، درگیریهایی بین آنها بر سر غذا پیش آمد.
امین میگوید: وقتی کاپیتان و خدمه ما را ترک کردند، ما از این که دیگر شاهد خشونت آنها نیستیم خوشحال بودیم. یکی از افراد فریاد زد باید به همین دلیل سجده شکر به جا آوریم، اما مشکل این بود که ما حتی جایی برای سجده کردن هم نداشتیم.
گاردین / مترجم: حسین خلیلی